گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلدششم
غفلت و راهکارهاي زدودن آن



3. غفلت از ؛( 2. غفلت از آیات و نشانههاي الهی (یونس، 7 و 92 ؛( الف) اقسام غفلت: 1. غفلت از خدا (گمراهی) (اعراف، 179
2. به چشم بصیرت ننگریستن (اعراف، ؛( آخرت (روم، 7). ب) عوامل غفلتزا: 1. تفکّر نکردن و ژرفاندیش نبودن (اعراف، 179
4. به اموال و فرزندان مشغول شدن (و دنیا را هدف خود قرار ؛( 3. (حقایق را) نشنیدن و به گوش جان نسپردن (اعراف، 179 ؛(179
5. تسلط شیطان بر انسان (مجادله، 19 و مائده، 91 ). ج) عوامل بیداري و راهکارهاي نجات از غفلت: 1. به یاد ؛( دادن) (منافقون، 9
؛( 3. توجه به آیات الهی (بقره، 221 ؛( 2. تقوا و پارسایی (اعراف، 201 ؛( خدا افتادن و زیاد ذکر گفتن (اعراف، 201 و احزاب، 41
7. توجه به ؛( 6. کتاب الهی (قصص، 43 ؛( 5. تفکر در مثالهاي قرآن (ابراهیم، 5 ؛( 4. یادآوري نعمتهاي الهی (احزاب، 9
10 . نماز (طه، ؛( 9. مشکلات و مصایب (اعراف، 130 ؛( 8. خردورزي (آلعمران، 7 و بقره، 269 ؛( هشدارهاي پیامبران (قصص، 46
14 ). ص: 224 قرآن کریم در آیهي صد و سی و دوم سورهي انعام به فرجام نیکوکاران و بدکاران
اشاره کرده، میفرماید: 132 . وَ لِکلٍّ دَرَجتٌ مِّمَّا عَمِلُوا وَ مَا رَبُّک بِغَفِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ و براي هر یک (از این گروهها) رتبههایی است،
(که ناشی میشود) از آنچه انجام دادند؛ و پروردگارت از آنچه انجام میدهند غافل نیست. نکتهها و اشارهها: 1. آیه بار دیگر به
این حقیقت اشاره دارد که تمام مقامها و مراتب انسان، نتیجهي کردار خود اوست. قیامت که بازار مینو نهند منازل به اعمال نیکو
دهند (سعدي) 2. در آیهي فوق با بیان علم الهی و عدم غفلت خدا از اعمال انسانها، به این مطلب اشاره دارد که خدا همه را
در آیهي فوق تنها مراتب رُشد و کمال نیست، بلکه مراحل « درجه » میداند و به هر کس آنچه را لیاقت دارد میدهد. 3. مقصود از
آموزهها و پیامها: 1. سعادت و شقاوت شما وابسته به کردار خودتان است (پس بنگرید «1» . سقوط (: درکات) را هم شامل میشود
که چه میکنید). 2. اعمال خود را همواره تحت نظارت پرودگار بدانید (و به هوش باشید). *** ص:
225 قرآن کریم در آیات صد و سی و سوم و صد و سی و چهارم سورهي انعام با اشاره به صفات الهی و قطعی بودن وعدههاي او و
هشدار به انسانهاي خلافکار میفرماید: 133 و 134 . وَ رَبُّک الْغَنیُّ ذُو الرَّحْمَ ۀِ إِن یَشأْ یُذْهِبْکمْ وَ یَستَخْلِف مِن بَعْدِکم مَّا یَشاءُ کَمَا
أَنشأَکم مِّن ذُرِّیَّۀِ قَوْمٍ ءَاخَرِینَ* إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَاتٍ وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ و پروردگارت توانگر [و] داراي رحمت است؛ اگر بخواهد،
شما را (از میان) میبرد؛ و هرگونه بخواهد بعد از شما جانشین میسازد؛ همان گونه که شما را از نسل گروهی دیگر پدید آورد.*
قطعاً آنچه به شما وعده داده میشود، آمدنی است؛ و شما عاجز کننده (خدا) نیستید. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه هشداري است به
گناهگاران است که باید در همین دنیا نیز بیم داشته باشند؛ چرا که هلاك کردن آنان براي خدا بسیار آسان است. او میتواند آنها
بیان شده است که « توانگري و رحمت الهی » را هلاك کند و انسانهاي دیگري را جانشین آنها سازد. 2. در آیهي فوق دو صفت
اشاره به این دارد که تغییر اقوام براساس بینیازي خدا از آنهاست و اگر شما را هلاك نکرده به خاطر لطف اوست. 3. خدا از همه
چیز حتی از عبادات ما بینیاز است؛ پس دستورات عبادي او، براي رشد خود ماست. 4. ربوبیّت و مربی بودن و پرورش دیگران،
صفحه 63 از 90
همراه با بینیازي مربی و عطوفت و مهربانی او مطلوب است. 5. کسی را میتوان عاجز کرد که قدرتش از قدرت انسان کمتر باشد،
و به تمام وعدههاي «1» اما ص: 226 خدایی که قدرت بینهایت دارد، هیچگاه عاجز و ناتوان نمیشود
. خود، از جمله جايگزینی اقوام، میتواند عمل کند. آموزهها و پیامها: 1. بقاي اجتماعات بشري به ارادهي الهی بستگی دارد. 2
خدا توانگري مهربان است که میخواهد شما را تربیت کند. 3. (خدا را نیازمند خود و عبادت و هدایت خویش ندانید که)
جايگزینی ملتها براي خدا آسان است. 4. وعدههاي الهی تخلفناپذیر است و شما نمیتوانید مانع او شوید. 5. به قدرت الهی و
ناتوانی خود توجه کنید (و نافرمانی ننمایید). *** قرآن کریم در آیهي صد و سی و پنجم سورهي انعام از زبان پیامبر اسلام صلی
الله علیه و آله به مشرکان هشدار میدهد و میفرماید: 135 . قُلْ یَقَوْمِ اعْمَلُوا عَلی مَکانَتِکمْ إِنی عَامِلٌ فَسوْف تَعْلَمُونَ مَن تَکُونُ لَهُ
اي قوم [من ! هر چه مقدور شماست انجام دهید، که من (هم) انجام میدهم. و در آینده » : عَقِبَۀُ الدَّارِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الظلِمُونَ بگو
نکتهها و «. خواهید دانست چه کسی فرجام (نیکِ) سراي (آخرت) برایش خواهد بود؛ براستی که ستمکاران رستگار نمیشوند
1. این آیه به مخالفان ستمگر اسلام هشدار میدهد که خدا شما را رها کرده تا هر اشارهها: ص: 227
چه میتوانید انجام دهید، ولی از عاقبت کار خویش بهراسید؛ زیرا به سعادت و رستگاري نخواهید رسید و بهجاي فرجام نیک،
فرجام عذابآلودي خواهید داشت. 2. ظالمان سرانجام به رستگاري، پیروزي و سعادت نمیرسند؛ چرا که ظلم برخلاف قانون
است، ولی بهجاي « مشرکان کافر » عدالت عمومی جهان آفرینش است و فرجامش شکست و دوزخ است. 3. آیهي فوق خطاب به
«1» . استفاده شده است. این تعبیر نشان میدهد که کفر و انکار حق، نوعی ظلم آشکار است « ظالمون » از واژهي « کافرون » واژهي
آري؛ کافر هم به خویشتن ستم نموده و خود را از رشد و کمال باز داشته و هم به جامعهي بشري ستم نموده و به انحراف مردم
آموزهها و پیامها: 1. (کفر «2» . کمک کرده است. 4. ملاك موفقیت، سرانجام کار و حُسن عاقبت است، نه جلوههاي زودگذر فعلی
و) ستمکاري، فرجام نیکی براي انسان رقم نمیزند. 2. موفقیت افراد را با ملاك فرجام نیکو و رستگاري محک بزنید. 3. اي رهبران
و مبلغان دینی! در برابر کافران لجوج و ستمگر موضعگیري منفی کنید و آنان را رها سازید و به آنها هشدار دهید. *** قرآن کریم
در آیهي صد و سی و ششم سورهي انعام آداب خرافی مشرکان را نکوهش میکند و میفرماید: 136 . وَ جَعَلُوا للَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ
الْحَرْثِ وَ الَأنْعَمِ نَصِیباً فَقَالُوا هَذَا للَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هَذَا لِشرَکائنَا فَمَا کانَ لِشرَکائهِمْ فَلا یَصِلُ إِلی اللَّهِ وَ مَا کانَ للَّهِ فَهُوَ یَصِلُ إِلی شرَکائهِمْ
ساءَ مَا یَحْکمُونَ ص: 228 و (مشرکان) براي خدا، سهمی از آنچه (او) از زراعت و دامها آفریده، قرار
و آنچه «. این (سهم) براي خداست، و این (سهم دیگر) براي شریکان (یعنی بتهاي) ماست » : دادند؛ و بر اساس پندارشان گفتند
براي شریکانشان بود، پس به خدا نمیرسد، و [لی آنچه براي خدا بود، پس آن به شریکانشان میرسد، چه بد داوري میکنند.
نکتهها و اشارهها: 1. حکایت شده که مشرکان مقداري از محصولات کشاورزي و حیوانات خود را براي خدا قرار میدادند و براي
مهمانها و فقرا مصرف میکردند و مقداري را هم براي بتها قرار میدادند و آن را به خادمان بتها میبخشیدند (و خودشان هم
آنان اگر میدیدند سهم خدا بهتر شده است، آن را با سهم بتها تعویض میکردند و «1» .( از این قربانیها استفاده میکردند
و نشان میدهد که آنها براي خدا به «2» و این به خاطر محبت شدید آنها به بتها بود «. خدا نیازي به این امور ندارد » : میگفتند
اندازهي بُتی بیجان ارزش قایل نبودند. آیهي فوق به این عقاید و خرافات اشاره کرده، آنها را سرزنش و محکوم میکند. اینگونه
میرساند که آنان بتها را شریکِ اموال و سرمایهي « شُرکائِنا » 2. تعبیر «3» . عقاید و عادات انحطاط فکري بزرگی به شمار میآید
در حقیقت اشارهاي به ابطال عقیدهي مشرکان است؛ چون چیزي ،«. از آنچه خدا خلق کرده است » زندگی خویش میدانستند. تعبیر
که مخلوق خداست، اصل آن براي خداست و نمیتوان از آن سهمی براي خدا قرار داد و دیگران را شریک او گردانید. تفسیر
آنچه مال شریکهاي آنان بود به خدا نمیرسید و آنچه براي خدا بود » : 3. در آیهي فوق آمده است قرآن مهر جلد ششم، ص: 229
برخی از مفسران برآناند که این جمله ادامهي سخن مشرکان است و مقصود آن است که هرگاه بر اثر «. به شریکان آنها میرسید
صفحه 64 از 90
حادثهاي آسیبی به سهم خدا میرسید، میگفتند: مهم نیست و خدا بینیاز است، اما اگر به سهم بتها آسیبی میرسید، از سهم خدا
احتمال دارد این جمله معترضه و سخن خدا باشد و مقصود آن «1» . به جاي آن قرار میدادند و میگفتند بتها نیاز بیشتري دارند
آنچه براي بتها قرار دادند که به خدا نمیرسد و آنچه را هم براي خدا قرار دادند، به خاطر شرك ورزیدن و عدم » است که
همانطور که در برخی احادیث آمده «. خلوص نیّتشان، به خدا نمیرسد و خدا آن را براي شریکها و بتهاي آنان وا میگذارد
من شریک خوبی هستم؛ هرکس براي من و غیر من عمل کند، (همهي) آن عمل را براي غیر خودم وا » : است، خدا میفرماید
4. گرچه کشاورزان و دامداران در پرورش دامها و زراعت نقش دارند، اما نقش اصلی از آنِ خداست که خالق «2» «. میگذارم
.2 آنهاست. آموزهها و پیامها: 1. شركورزي ریشه در خرافات و داوريهاي ناپسند دارد. ص: 230
خدا کارهاي شركآلود را نمیپذیرد. 3. شرك نورزید که کارهاي نیک شما نیز بر باد میرود. 4. از آفریدههاي خدا براي خدا
قرار ندهید و شرك نورزید. *** قرآن کریم در آیهي صد و سی و هفتم سورهي انعام به فرزندکشی و پیامدهاي منفی آن اشاره
کرده، میفرماید: 137 . وَ کذَلِک زَیَّنَ لِکثِیرٍ مِّنَ الْمُشرِکینَ قَتْلَ أَوْلَدِهِمْ شرَکاؤُهُمْ لِیرْدُوهُمْ وَ لِیَلْبِسوا عَلَیْهِمْ دِینَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا
فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا یَفْترُونَ و اینگونه (علاقهها به) شریکانشان (: بتها) کشتن فرزندانشان را براي بسیاري از مشرکان آراستند، تا
(سرانجام) آنان را به هلاکت افکندند؛ و تا (در نهایت) دینشان را بر آنان مشتبه ساختند. و اگر (بر فرض) خدا میخواست، آن را
انجام نمیدادند؛ پس آنان را با آنچه (به دروغ) میبندند، واگذار! نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان فرزندانشان را نذر بتها
میکردند، یا براي آنها قربانی مینمودند، آري؛ جامعهي انسانی، بدون تربیت الهی و ارتباط با خدا، آنقدر سقوط میکند که حتی
فرزندان خود را پاي بتهاي سنگی و چوبی قربانی میکند و آن را نوعی عبادت به شمار میآورد. قرآن کریم با این خرافات
مبارزه کرد. 2. مقصود از آراستن و زینت دادن اعمال، یا آن است که به خاطر علاقه به بتها دست به فرزندکشی میزدند. یا
اینکه خادمان بتها مردم را به کشتن و قربانی کردن فرزندانشان تشویق میکردند. و یا اینکه زنده به گور کردن دختران که در
البته مانعی ندارد که هر «1» . ص: 231 رایج شده بود، پیام بتها معرفی میشد « بنی تَمیم » میان طایفهي
سه مطلب مقصود آیه باشد. 3. در این آیه بیان شده که فرزندکشی چند پیامد دارد: الف) موجب هلاکت انسانها میشود؛ چون
نسل انسان را نابود میسازد. ب) فرزندکشی براي بتها خرافهاي است که اگر با عنوان یک آیین دینی مطرح شود، آموزههاي
اصیل دینی را زیر سؤال میبرد. ج) فرزندکشی گناهی است که موجب رها و سرگردان شدن انسان میگردد؛ یعنی زمینههاي
هدایت و توفیق را از بین میبرد. آموزهها و پیامها: 1. آراستن خرافات، عامل هلاکت و سقوط انسانها و مشتبه شدن دین و التقاط
است. 2. خدا هدایت اجباري مردم را نمیخواهد (و آنان را در انتخاب راه حق و باطل آزاد گذارده است). 3. مبلغان دینی و
رهبران الهی وقت خود را صرف مشرکان لجوج نسازند (بلکه به سراغ افراد مستعد بروند). 4. با فرزندکشی مبارزه کنید که خرافه
است. *** قرآن کریم در آیهي صد و سی و هشتم سورهي انعام نمادهاي فرهنگ جاهلی عرب را برشمرده و ریشهیابی مینماید و
با آنها مبارزه میکند و میفرماید: 138 . وَ قَالُوا هَذِهِ أَنْعَمٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا یَطعَمُهَا إِلا مَن نَّشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعَمٌ حُرِّمَت ظهُورُهَا وَ أَنْعَمٌ
لا یَذْکُرُونَ اسمَ اللَّهِ عَلَیْهَا افْترَاءً عَلَیْهِ سیَجْزِیهِم بِمَ ا کانُوا یَفْترُونَ ص: 232 و (مشرکان) بر اساس
این، دامها و زراعتی (که مخصوص بتهاست، براي همه) ممنوع است؛ که [نباید] از آنها بخورد، جز کسی که ما » : پندارشان گفتند
میخواهیم؛ و (اینها) دامهایی است که (سوار شدن بر) پشت آنها ممنوع شده است؛ و (نیز) دامهایی است که (هنگام سر بریدن) نام
خدا را بر آنها نمیبُردند؛ در حالی که به او (دروغ) میبندند (و میگفتند: این احکام، همه از ناحیه اوست.) بزودي (خدا) آنان را
بخاطر آنچه همواره (به دروغ) میبستند، کیفر میدهد. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم در این آیه نیز برخی از افکار و عقاید و
اعمال خرافی عصر جاهلیت عرب را به تصویر میکشد و فرهنگ زمانهي مشرکان صدر اسلام را معرفی و با آن مبارزه میکند تا
چون «1» ؛ اصلاح شود. 2. مشرکان گوشت برخی حیوانات و برخی محصولات کشاورزي را بر خود و دیگران حرام کرده بودند
صفحه 65 از 90
آنها را سهم بتها قرار داده بودند و فقط خادمان بتها و بتخانهها حقّ استفاده از سهم بتها را داشتند. در آیهي 136 سورهي
سائبۀ » انعام نیز به این سهم اشاره شد. 3. مقصود از حیواناتی که سوار شدن بر آنان حرام بود ظاهراً همان حیواناتی است که با عنوان
در آیهي 103 مائده از آنها نام برده شد؛ یعنی حیواناتی که به خاطر تولید فرزندان زیاد، مورد حمایت قرار میگرفتند و آزاد « و حام
میشدند و کسی حق سوار شدن بر آنها را نداشت. 4. ممکن است مقصود از حیواناتی که نام خدا بر آنان برده نمیشد، همان
حیواناتی باشد که در هنگام سر بریدن، نام بتها بر آنها برده میشد و ص: 233 یا حیواناتی که سوار
در هر دو صورت این حکم خرافی و بدون دلیل بود. آموزهها و پیامها: 1. مبناي «1» . شدن بر آنها را براي حج ممنوع کرده بودند
خرافات، پندار و تهمت زدن به خداست. 2. قرآن با فرهنگهاي خرافی مخالف است و مبارزه میکند. 3. با خرافات جاهلی و
فرهنگهاي غلط مخالفت کنید و آنها را افشا نمایید. 4. تهمتزنندگان بر خدا در امان نیستند و به زودي کیفر اعمال خود را
میبینند. *** قرآن کریم در آیهي صد و سی و نهم سورهي انعام به برخی دیگر از سخنان خرافی مشرکان و نمادهاي فرهنگ
زمانهي عرب اشاره میکند و میفرماید: 139 . وَ قَالُوا هَذِهِ أَنْعَمٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لا یَطعَمُهَا إِلا مَن نَّشاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعَمٌ حُرِّمَت ظهُورُهَا وَ
آنچه در شکم این دامهاست، مخصوص » : أَنْعَمٌ لا یَذْکُرُونَ اسمَ اللَّهِ عَلَیْهَا افْترَاءً عَلَیْهِ سیَجْزِیهِم بِمَا کانُوا یَفْترُونَ و (مشرکان) گفتند
بزودي (خدا) کیفر وصف آنان «. مردان ماست، و بر همسران ما ممنوع است؛ و [لی اگر مردار باشد، پس آنان (هم) در آن شریکند
را به ایشان میدهد؛ [چرا] که او فرزانهاي داناست. ص: 234 نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم در این
آیه نیز، یکی دیگر از نمادهاي فرهنگ جاهلی عرب را برمیشمارد و با آن مبارزه میکند؛ قرآن در پی نفی عناصر منفی فرهنگ
زمانه و جايگزینی عناصر الهی بهجاي آن، یعنی فرهنگسازي جدید است. 2. مشرکان جنین زندهي حیوانات را میخوردند، ولی
به جنین مردهي حیوانات میل زیادي نداشتند؛ از این رو همسران خود را در خوردن آن شریک میکردند. ولی اولًا، این حکم
هیچگونه فلسفه و دلیلی نداشت؛ ثانیاً، بسیار زشت و زننده بود که همسران خود را در گوشتی که غالباً فاسد بود شریک میکردند؛
در آیهي فوق همان توصیفی بود که « وَصْف » 3. مقصود از «1» . و ثالثاً، این حکم نوعی تبعیض آشکار، میان جنس مرد و زن بود
مشرکان از خدا میکردند و اینگونه تحریمها را به او نسبت میدادند. و یا منظور همان صفت و حالتی است که بر اثر تکرار گناه،
در شخص گناهکار پیدا میشود و او را مستحق مجازات مینماید؛ که در این صورت، آیه اشاره به تجسّم اعمال و حالات انسان به
در پایان آیه اشاره به این است که خدا از کردار و گفتار و « صفت حکیم و علیم » .4 «2» . صورت کیفرهاي الهی در قیامت است
تهمتهاي نارواي آنان با خبر است و بر اساس حکمت آنان را مجازات میکند. آموزهها و پیامها: 1. قرآن با عناصر منفی فرهنگ
3. با تبعیضهاي ناروا زمانهي عرب مخالف است. 2. با سخنان و عقاید خرافی مبارزه کنید. ص: 235
بین زن و مرد مبارزه کنید. *** قرآن کریم در آیهي صد و چهلم سورهي انعام نمادهاي فرهنگ خرافی و جاهلی را سرزنش
میکند و میفرماید: 140 . قَدْ خَسرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أَوْلَدَهُمْ سفَهَا بِغَیرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْترَاءً عَلی اللَّهِ قَدْ ضلُّوا وَ مَا کانُوا
مُهْتَدِینَ بیقین کسانی زیان کردند، که فرزندانشان را از روي سبک سري بدون هیچ دانشی کشتند؛ و آنچه را خدا به آنان روزي
داده بود ممنوع کردند، در حالی که بر خدا (دروغ) میبستند؛ بیقین گمراه شدند، و ره یافته نبودند. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن
کریم، با تمام قامت و رساترین دلیلها، در برابر خرافات عرب جاهلی ایستاد و فرهنگ زمانه را اصلاح کرد. این آیه نیز فرزندکشی
و ممنوعیت برخی غذاها را محکوم و به دلایل منطقی این محکومیت اشاره میکند. 2. از ابن عباس، شاگرد تفسیري امام علی علیه
.3 «1» . السلام، حکایت شده که گفت: اگر کسی بخواهد مقدار عقبماندگی اقوام جاهلی را بداند، آیات سورهي انعام را بخواند
در این آیه براي مشرکانی که فرزندان خود را میکشتند، چند ویژگی و پیامد برمیشمارد که عبارتاند از: الف) سفاهت و
سبکسري؛ ب) نادانی و انجام دادن کارهاي غیر علمی؛ ص: 236 ج) زیانکاري که شامل زیانهاي
عاطفی، اجتماعی و معنوي میشود؛ د) گمراهی و هدایت نشدن. 4. آیهي فوق در مورد تحریم نابهجاي برخی حیوانات و غذاها،
صفحه 66 از 90
مشرکان را نکوهش میکند و چند نکته را تذکر میدهد: الف) اینها نعمتهاي خدا براي آنان و لازمهي حیاتشان بود، ولی آنها
قانون خدا را زیر پا گذاشتند و نعمتهاي الهی را برخود حرام کردند. ب) مشرکان اینگونه تحریمها را به خدا نسبت دادند، در
حالی که خدا چنین دستوري نداده بود و این تهمت بر خدا بود. ج) این تهمتها و تحریمها برخاسته از گمراهی بود. آموزهها و
پیامها: 1. عقاید و اعمال خرافی برخاسته از گمراهی و موجب زیانکاري انسان است. 2. کارهاي سبکسرانه و غیرعلمی نکنید که
زیانکار میشوید. 3. غذاهاي حلال را بر خود حرام نکنید که نوعی تهمت بر خداست. *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و
یکم سورهي انعام به یادآوري نشانههاي خدا در صحنهي طبیعت میپردازد و اسراف را ممنوع اعلام میکند و میفرماید: 141 . وَ هُوَ
الَّذِي أَنشأَ جَنَّتٍ مَّعْرُوشتٍ وَ غَیرَ مَعْرُوشتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مخْتَلِفاً أُکلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشبهاً وَ غَیرَ مُتَشبِهٍ کلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ
وَ ءَاتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسرِفُوا إِنَّهُ لا یحِب الْمُسرِفِینَ و اوست که باغهایی (با درختان) داربست دار، و بدون داربست و درخت
خرما، و زراعت با خوردنیهاي متفاوت، و زیتون و انار، همگون و ص: 237 ناهمگون را پدید آورد. از
ثمر [ات آن، به هنگامی که به بار مینشیند، بخورید؛ و حق آن را به روز برداشتش بپردازید؛ و زیادهروي نکنید؛ [چرا] که او
اسرافکاران را دوست ندارد. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه از نشانههاي خدا در صحنهي طبیعت یاد شده است که چگونه از آب
برگ درختان سبز در نظر «1» . و خاك، میوههاي متنوع و باغهاي رنگارنگ با درختان برافراشته و غیربرافراشته سر برآورده است
هوشیار هر ورقش دفتري است معرفت کردگار 2. یادآوري میوههایی از قبیل نخل، زیتون و انار، یا به خاطر اهمیت و فواید آنها و یا
از باب ذکر مثال و مصداق است. البته درخت انار و زیتون، با این که از نظر ظاهري تشابه دارند، از نظر میوه و خواص غذایی با هم
به معناي تجاوز از حدّ اعتدال است و در این جا میتواند به معناي اسراف در خوردن یا اسراف در « اسراف » . تفاوت دارند. 4
بخشش باشد؛ یعنی بخششهاي شما طوري نباشد که خود و فرزندانتان فقیر شوید. در روایات اهلبیت علیهم السلام نیز به این
ممکن «. از میوه به هنگامی که به ثمر نشست، بخورید » 5. تعبیر ص: 238 «2» . مطلب اشاره شده است
است اشاره به این باشد که به مجرد این که میوهها و ثمرات درختان و زراعت آشکار میشود، خوردن آنها جایز است، اگر چه حقّ
مستمندان را هنوز نپرداخته باشند، ولی موقع درو محصول و چیدن میوهها، باید حقوق مستمندان را بپردازند. 6. مقصود از حقّی که
باید در موقع درو محصول و چیدن میوه پرداخت، زکات نیست؛ چون حکم زکات در سال دوم هجري فرود آمد و سورهي انعام
مکی است. پس مقصود همان انفاقهاي مستحبی است که به بینوایان داده میشود؛ یعنی هنگامی که بینوایان در موقع چیدن میوهها
.7 «1» . حاضر شدند، چیزي از میوهها را به آنان بدهید. به استحباب این عمل در روایات اهلبیت علیهم السلام نیز اشاره شده است
روز) در آیهي فوق ممکن است اشاره به آن باشد که بهتر است چیدن میوهها و درو محصول در روز انجام شود تا :) « یوم » تعبیر
مستمندان نیز حاضر شوند و قسمتی به آنها داده شود؛ یعنی همچون افراد بخیل، شبانه این کار را انجام ندهند که کسی باخبر نشود.
8. میوهها را نارس مصرف نکنید و از میوههایی که به «2» . در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز بر این مطلب تأکید شده است
آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در مورد درختان، باغها، زراعتها و میوهها و تنوع آنها، «3» . صورت طبیعی رسیده است بخورید
ص: 239 درس خداشناسی بیاموزید. 2. در چیدن محصولات و مصرف آنها، حقّ محرومان را بپردازید.
3. اسراف و زیادهروي نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد. *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و دوم سورهي انعام
با اشاره به فواید حیوانات، نسبت به پیروي از شیطان هشدار میدهد و میفرماید: 142 . وَ مِنَ الَأنْعَمِ حَمُولَۀً وَ فَرْشاً کلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ
اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعُوا خُطوَتِ الشیْطنِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوُّ مُّبِینٌ و (او کسی است که) از دامها (حیوانات بزرگ) باربر، و حیوانات کوچک (ي که
از پشم آنها فرش میبافند، آفرید.) از آنچه خدا به شما روزي داده است بخورید؛ و از گامهاي شیطان پیروي ننمایید؛ [چرا] که او
دشمنی آشکار براي شماست. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به دو نعمت الهی اشاره شده که نشانههاي خدا هستند: یکی حیوانات
و از گوشت آنها مصرف میکنیم که «1» بزرگ باربر و دوم حیوانات کوچک که از پشم و پوست آنها فرشهایی به دست میآید
صفحه 67 از 90
آن هم رزق الهی است. 2. شیطان از سیاست گام به گام استفاده میکند و وسوسههاي شیطانی، انسان را گام به گام از خدا دور
و کمکم گرفتار خرافات و انحراف میسازد؛ براي مثال، نخست افراد را به مجالس گناه و گناهان کوچک تفسیر قرآن «2» میکند
مهر جلد ششم، ص: 240 میکشاند و سپس به سوي گناهان بزرگتر سوق میدهد تا این که به کفر و شرك میرساند. 3. در
آیهي فوق به دشمنی آشکار شیطان با انسان اشاره شده که از آغاز خلقت انسان دشمنی خود را اعلان و حتی با انسان اعلام جنگ
. آموزهها و پیامها: 1 «2» . ولی با این حال برخی از انسانها فریب او را میخورند و گام به گام در دام او گرفتار میآیند «1» کرد
شما سر سفرهي خدا هستید؛ پس، از دشمنان او پیروي نکنید. 2. سیاست شیطان، انحراف تدریجی و گام به گام شماست (پس
مواظب باشید). 3. با مطالعات زیستشناسی، خداشناستر شوید. 4. دشمن اصلی خود را بشناسید و از او پیروي نکنید. *** قرآن
کریم در آیهي صد و چهل و سوم سورهي انعام براي ردّ خرافات و تحریمهاي بتپرستان، چهار جفت از حیوانات حلال گوشت را
برمیشمارد و میفرماید: 143 . ثَمَنِیَۀَ أَزْوَجٍ مِّنَ الضأْنِ اثْنَینِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ
آیا [خدا] دو نر را حرام کرده، یا » : الأُنثَیَینِ نَبِّئُونی بِعِلْمٍ إِن کنتُمْ صدِقِینَ هشت زوج (از دامها آفرید) از میش دو تا و از بُز دو تا؛ بگو
دو ماده را؟! یا آنچه رَحِم دو ماده آن را در ص: 241 برگرفته است؟! اگر راستگویید (و بر تحریم اینها
نکتهها و اشارهها: 1. اصل در مورد چهارپایان، جواز و اباحه و حلال بودن گوشت «! دلیلی دارید،) بر اساس علم به من خبر دهید
آنهاست و ممنوعیت و حرمت گوشت هر حیوان دلیل خاص میخواهد. 2. قرآن کریم در مقابل تحریمهاي بیدلیل گوشت برخی
حیوانات توسط مشرکان ایستاده است و با بیان روشن و صریح از آنان دلیل میطلبد، تا خرافات و فرهنگ غلط جاهلیت را از جامعه
و یا چهار «2» که مقصود، یا چهار نوع حیوان نر و چهار نوع حیوان ماده است «1» بزداید. 3. در این آیه از هشت زوج یاد شده است
4. در هنگام خبر دادن «3» . جفت حیوان اهلی و وحشی؛ همانطور که در برخی روایات از اهلبیت علیهم السلام حکایت شده است
از حلال و حرام الهی، علم (عادي) لازم است؛ یعنی سخنی که همراه با دلیل اطمینانبخش باشد. آموزهها و پیامها: 1. ممنوعیت و
تحریم هر حیوانی دلیل میخواهد (وگرنه خرافه است). 2. از خرافهپرستان و مخالفان اسلام دلیل بخواهید. 3. دلایل علمی را معیار
صحت مطالب قرار دهید. *** ص: 242 قرآن کریم در آیهي صد و چهل و چهارم سورهي انعام براي
مبارزه با خرافات مشرکان، چهار جفت دیگر از حیوانات حلال گوشت را برمیشمارد و میفرماید: 144 . وَ مِنَ الابِلِ اثْنَینِ وَ مِنَ
الْبَقَرِ اثْنَینِ قُلْ ءَالذَّکرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَیَینِ أَمَّا اشتَمَلَت عَلَیْهِ أَرْحَامُ الأُنثَیَینِ أَمْ کنتُمْ شهَدَاءَ إِذْ وَصامُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَي عَلی
آیا [خدا] دو نر را » : اللَّهِ کذِباً لِّیُضِلَّ النَّاس بِغَیرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا یهْدِي الْقَوْمَ الظلِمِینَ و از شتر دو تا و از گاو (هم) دو تا (آفرید؛) بگو
حرام کرده یا دو ماده را؟! یا آنچه رحم دو ماده آن را در برگرفته است؟! یا هنگامی که خدا شما را به این (تحریم) سفارش کرد،
(شما) شاهد بودید؟! و چه کسی ستمکارتر است از کسی که بر خدا دروغ بسته، براي اینکه مردم را بدون هیچ دانشی گمراه
نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم با تمام قامت و با بیانی روشن، به «. سازد؟! براستی که خدا گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند
مبارزه با خرافات فرهنگ زمانه میپردازد. این آموزهاي راهبردي براي پیروان قرآن است که در برابر خرافات و تحریمهاي نابهجا و
فرهنگهاي غلط بایستند و مبارزه کنند. 2. حرام نمودن گوشت حیوانات، تنها به دست خدایی است که آفریدگار آنهاست و این از
طریق وحی الهی فهمیده میشود که مشرکان بتپرست به آن دسترسی ندارند؛ از اینرو از آنان پرسش میشود: شما که دلیل
نقلی ندارید، آیا ادعا میکنید که به هنگام صدور این دستورات حاضر بودهاید؟ و البته جواب این پرسش نیز منفی است؛ پس ثابت
میشود که مشرکان در مورد خرافاتی که ادعا میکردند، هیچ دلیلی نداشتند و دروغگو بودند. ص:
چون اولًا، ستم به مقام مقدس پروردگار است، و ثانیاً ستم به بندگان «1» ؛ 3. دروغ بستن به خدا یکی از بزرگترین ستمهاست 243
خداست که گمراه میشوند، چون دروغ بستن بر خدا، یکی از وسایل گمراه کردن مردم است، و ثالثاً، ستم بر خویشتن است، چون
4. هدایت و گمراهی جنبهي اختیاري دارد و عوامل و مقدمات آن، از خود «2» . شخص دروغگو خود را گرفتار عذاب میکند
صفحه 68 از 90
انسان شروع میشود. هنگامی که کسی ستم کرد خدا حمایت و هدایت خود را از او دریغ میدارد، و او در بیراههها سرگردان
میشود و هدایت نمیشود. آموزهها و پیامها: 1. نسبت ناروا به خدا دادن و تحریمهاي نابه جا، گناه و ستمکاري است. 2. با
دروغپردازي جاهلانه مردم را به گمراهی نکشانید. 3. اگر میخواهید از هدایت الهی بهره ببرید، ستمکاري نکنید. *** قرآن کریم
در آیهي صد و چهل و پنجم سورهي انعام به برخی از حیوانات حرام گوشت و موارد استثنا اشاره میکند و میفرماید: 145 . قُل لا
أَجِدُ فی مَا أُوحِیَ إِلیَّ محَرَّماً عَلی طاعِمٍ یَطعَمُهُ إِلا أَن یَکُونَ مَیْتَۀً ص: 244 أَوْ دَماً مَّسفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ
در آنچه به سوي من وحی شده، هیچ » : فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسقاً أُهِلَّ لِغَیرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضطرَّ غَیرَ بَاغٍ وَ لا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّک غَفُورٌ رَّحِیمٌ بگو
(غذاي) حرامی بر خورندهاي که آن را می خورد، نمییابم! جز اینکه مرداري باشد یا خونِ ریخته شده، یا گوشت خوك، چرا که
و [لی کسی که «. این (ها) پلید است، یا (حیوانی که) از روي نافرمانی، [به هنگام سر بریدن، نامِ غیر خدا بر آن بانگ زده شده است
ناچار شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، پس (گناهی بر او نیست)؛ چرا که پروردگارت، بسیار آمرزنده [و] مهرورز
است. نکتهها و اشارهها: 1. گوشتهاي حرام دو دستهاند: نخست گوشتهایی که به خاطر پلیدي و زیانهاي بهداشتی و تنفر طبع
انسان حرام شدهاند که به آنها رِجس گفته میشود، مثل گوشت خوك و مردار؛ دوم گوشتهایی که ممکن است زیان بهداشتی
نداشته باشند، اما از نظر اخلاقی و معنوي حراماند، چون نشانهي بیگانگی از خدا و دوري از مکتب توحیداند، مثل گوشتی که در
چیزي است که مایهي « پلید » 2. مقصود از «3» . از آن یاد شد «2» که با عنوان فسِقْ «1» ، هنگام سر بریدن نام غیرخدا بر آن برده شده
و «4» تنفر طبع انسان است؛ مثل مردار، خون و گوشت خوك، که منبع آلودگیها و سرچشمهي زیانهاي مختلف بهداشتی است
3. هرگاه انسان گرسنه شد و غذاي حلال نداشت و خوردن آنها در اسلام ممنوع شده است. ص: 245
ناچار شد، میتواند از گوشتها و غذاهاي حرام استفاده کند، به شرط آنکه لذّتجویی نکند و بیش از اندازهي ضروري مصرف
4. حرمت و ممنوعیت گوشت مردار و خون در قرآن چهار مرتبه مطرح شده است؛ دوبار در سورههاي مکی و دوبار در «1» . ننماید
5. آیه میفرماید: چیزهاي حرام، در میان غذاها و حیوانات، «2» . سورههاي مدنی، که به ترتیب نزول، این اولین مرتبهي آن است
اینها هستند، نه خرافاتی که مشرکان بافتهاند (غذاهاي حرام و حیوانات حرامگوشت دیگري نیز وجود دارد که در سنت پیامبر صلی
6. اصل در حیوانات، حلال بودن آنهاست، مگر آنکه از قرآن یا سنت، حرام بودن «3» .( الله علیه و آله و اهلبیت آمده است
حیوانی ثابت شود. 7. خون ریخته شده حرام است، اما خونهایی که در لابهلاي مويرگها و گوشتها باقی میماند، حرام نیست.
شاید حکمت این حکم آن باشد که خون ریخته شده معمولًا در معرض هوا و میکرب قرار میگیرد، اما خون تفسیر قرآن مهر جلد
ششم، ص: 246 داخل گوشت اینگونه نیست؛ علاوه بر آنکه جدا کردن خونهاي مویرگها بسیار مشکل است. آموزهها و
پیامها: 1. اصل، حلال بودن غذاهاست مگر آنکه دلیلی بر حرمت آن بیابید. 2. از غذاهاي غیربهداشتی و آلوده به خرافات دوري
گزینید. 3. قانون اهم و مهم را رعایت کنید؛ حفظ جان انسان مهمتر از حکم حرمت مردار و خوك است. 4. از موارد استثناي قانون
سوء استفاده نکنید؛ حتی در هنگام ضرورت نیز، کامجویی و زیادهروي در خوردن چیزهاي حرام ممنوع است. *** قرآن کریم در
آیهي صد و چهل و ششم سورهي انعام به مجازات یهودیان با ممنوعیت برخی غذاها اشاره میکند و میفرماید: 146 . وَ عَلی الَّذِینَ
هَادُوا حَرَّمْنَا کلَّ ذِي ظفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ شحُومَهُمَا إِلا مَا حَمَلَت ظهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَایَا أَوْ مَا اخْتَلَط بِعَظمٍ ذَلِک جَزَیْنَهُم
بِبَغْیهِمْ وَ إِنَّا لَصدِقُونَ و بر کسانی که یهودي شدند، هر (حیوان) ناخنداري را حرام کردیم؛ و از گاو و گوسفند، پیه آن دو را بر
آنان حرام کردیم؛ مگر آنچه بر پشت آن دو و یا بر رودههاست، یا آنچه با استخوان درآمیخته است؛ این را به سزاي ستم کردنشان
به آنان کیفر دادیم؛ و قطعاً ما راستگوییم. نکتهها و اشارهها: 1. در آیات قبل سخن از بدعتها و خرافات مشرکان بود که برخی
غذاها و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند، سپس آیهي قبل، غذاها و حیوانات حرام گوشت را از منظر اسلام برشمرد
و این آیه غذاها و حیواناتی را بر شمرده است که بر یهودیان حرام شده بود، تا روشن شود که احکام خرافی تفسیر قرآن مهر جلد
صفحه 69 از 90
نیستند، اعم از چهارپایان یا «1» ششم، ص: 247 مشرکان با قوانین دین یهود نیز سازگار نیست. 2. تمام حیواناتی که سمچاك
گاو و گوسفند بر آنان حرام شد. در تورات کنونی نیز همین مطالب اجمالًا آمده « پیه » پرندگان، بر یهودیان حرام شده بود و نیز
3. این غذاها و حیوانات بدان سبب بر یهودیان حرام شد که آنان مرتکب ستمکاري شدند. از آیات سورهي نساء استفاده «2» . است
میشود که سبب تحریم این غذاها چند چیز بوده است که عبارتاند از: ستم بر بینوایان، جلوگیري از دعوت پیامبران، رباخواري و
در آیهي فوق، ممکن است اشاره به این نکته باشد که حقیقت «. ما راستگویانیم » 4. جملهي «3» . خوردن به ناحق اموال مردم
5. احکام الهی از «4» . مطلب در مورد ممنوعیت این غذاها، همین بود که ما گفتیم، نه آن که برخی یهودیان به دروغ بیان میکنند
یک دیدگاه به سه بخش تقسیم میشوند: الف) احکامی که بر اساس مصلحت و مفسدهي واقعی قرار داده شدهاند؛ مثل اکثر احکام
دین اسلام که اینگونه است. ص: 248 ب) احکامی که براي امتحان افراد صادر میشود؛ مثل دستور
سر بریدن اسماعیل علیه السلام. ج) احکامی که جنبهي کیفري دارد و از عذابهاي خدا به شمار میآید؛ مثل ممنوعیت برخی
6. یکی از کیفرهاي خدا براي ملتهاي سرکش و ستمکار، قرار دادن «1» . غذاها بر یهودیان که در آیهي فوق برشمرده شد
تنگناهاي معیشتی و اقتصادي است که از طریق وضع قوانین صورت میپذیرد؛ البته روشن است که در میان هر ملتی افراد نیکوکار و
ستمکار هستند، ولی هنگامی که ستمکاران غالب شدند، یا از طرف نیکوکاران منع نشدند، همگی گرفتار کیفر میشوند. آموزهها
و پیامها: 1. محاصرهي اقتصادي یکی از شیوههاي تنبیه ستمکاران است. 2. بر یهودیان ستمکار سخت بگیرید تا مجازات شوند.
*** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و هفتم سورهي انعام با بشارت رحمت الهی و هشدار به مخالفان میفرماید: 147 . فَإِن
پروردگار » : کذَّبُوك فَقُل رَّبُّکمْ ذُو رَحْمَ ۀٍ وَسِعَۀٍ وَ لا یُرَدُّ بَأْسهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ و (اي پیامبر) اگر تو را تکذیب کنند، پس بگو
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه «. شما، صاحب رحمتی گسترده است؛ و [لی سختیِ (مجازات) او از گروه خلافکاران دفع شدنی نیست
به خوبی عظمت تعلیمات قرآن را روشن میکند که پس از این ص: 249 همه خلافکاري مشرکان، باز
« پروردگار شما » هم آنان را طرد نمیکند، بلکه نخست راه بازگشت را میگشاید. 2. اشاره به رحمت وسیع الهی و تعبیر محبتآمیز
براي تشویق مخالفان به بازگشت به سوي خدا و توبه است. 3. آخرین جملهي آیهي فوق، براي جلوگیري از جسارت و طغیان
مخالفان اسلام، آنان را با مجازات الهی تهدید میکند. یعنی در این آیه از شیوهي تشویق و تهدید با هم استفاده شده است تا در
مخاطب تأثیر روانی و تربیتی بیشتري داشته باشد. این شیوهي تربیتی قرآن است. آموزهها و پیامها: 1. رحمت خدا بر عذاب او
مقدم است. 2. اي رهبران الهی! آمادهي شنیدن تکذیب مخالفان باشید. 3. با مخالفان دین هم، برخوردي خیرخواهانه و تشویقآمیز
داشته باشید. 4. اي مربیان تربیتی و مبلغان دینی و رهبران الهی! براي تربیت و هدایت مردم، هم از تشویق استفاده کنید و هم از
تهدید. *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و هشتم سورهي انعام به بهانهجویی مشرکان براي فرار از مسئولیت اشاره میکند و
میفرماید: 148 . سیَقُولُ الَّذِینَ أَشرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ مَا أَشرَکنَا وَ لا ءَابَاؤُنَا وَ لا حَرَّمْنَا مِن شیْءٍ کذَلِک کَذَّب الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ حَتی ذَاقُوا
بَأْسنَا قُلْ هَلْ عِندَکم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلا الظنَّ وَ إِنْ أَنتُمْ إِلا تخْرُصونَ کسانی که شرك ورزیدند، بزودي میگویند:
اگر (بر فرض) خدا میخواست، ما و پدرانمان شرك نمیورزیدیم، و هیچ چیزي را ممنوع ص: 250 »
کسانی (هم) که پیش از آنان بودند همین گونه، (پیامبران را) تکذیب کردند، تا سرانجام (طعم) سختیِ (مجازات) ما «. نمیکردیم
شما] جز از گمان پیروي نمیکنید، و جز این نیست ] «. آیا نزد شما دانشی هست، پس آن را براي ما بیرون آورید » : را چشیدند. بگو
اگر خدا میخواست ما مشرك » که شما حدس میزنید، (و دروغ میبافید). نکتهها و اشارهها: 1. مفسران قرآن در مورد جملهي
دو احتمال دادهاند: الف) مشرکان به جبر عقیده داشتند و میگفتند هر کاري که ما میکنیم، به خواست خدا و بر ،«. نمیشدیم
ب) مشرکان مدعی بودند، سکوت خدا در برابر بتپرستی و تحریم غذاها، دلیل بر رضایت اوست؛ چرا که «1» . اساس جبر است
2. مشرکان میخواستند با بهانهي جبرگرایی از « 2» . اگر او راضی نبود میبایست به نوعی ما را از این کارها بازمیداشت
صفحه 70 از 90
مسئولیتهاي خویش فرار کنند و خود را از گناهانشان تبرئه کنند و همه چیز را به خواست خدا نسبت دهند، در حالی که وجدان
هرکس گواهی میدهد که انسان در اعمال و افکار خویش آزاد است و همین مشرکان هیچگاه مجرمی را به دلیل جبرگرایی، رها
نمیکردند. 3. مشرکان بایادآوري اینکه پدران ما نیز مشرك بودند، میخواستند عقاید خویش را باستانی و با دوام جلوه دهند و
4. این آیه بگویند: این شرك و احکام خرافی ما چیز تازهاي نیست و همواره چنین بوده است. ص: 251
از مشرکان دلیل علمی میطلبد و آنان را به خاطر گمانهزنی و پیروي از حدس و گمان سرزنش میکند. آري؛ این افتخار اسلام و
قرآن است که از مخالفان خود نیز مدرك و دلیل میطلبد، یعنی هر انسانی باید تابع دلیل باشد. آموزهها و پیامها: 1. جبرگرایی،
نوعی گمانهزنی است که دلیل علمی ندارد. 2. مشرکان با جبرگرایی اعمال و عقاید خرافی خود را توجیه میکنند، ولی فرجام آنان
عذابآلود است. 3. رهبران الهی واکنشهاي مخالفان را پیشبینی کنند و آمادهي پاسخگویی به شبهات آنان باشند. 4. از
خرافهپرستان و مشرکان دلیل علمی بخواهید (تا محکوم شوند). *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و نهم سورهي انعام به دلیل
پس فقط دلیل رسا براي » : رساي الهی و قدرت او اشاره میکند و میفرماید: 149 . قُلْ فَللَّهِ الحُجَّۀُ الْبَلِغَۀُ فَلَوْ شاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ بگو
نکتهها و اشارهها: 1. یکی از فواید «. خداست. و اگر (بر فرض خدا) میخواست، حتماً همه شما را (به اجبار) راهنمایی میکرد
و دلیل روشن آن است که جلوي عذرتراشی را میگیرد و راه هرگونه بهانهجویی را میبندد و کسی نمیتواند بگوید: «1» حجت
ص: 252 از امام صادق «. خدا با سکوت خویش اعمال کسی را امضا کرده است » یا اینکه « نمیدانستم »
علیه السلام حکایت شده که خدا در روز رستاخیز به انسان میفرماید: آیا میدانستی؟ اگر بگوید: آري، میفرماید: چرا به آنچه
میدانستی عمل نکردي؟ و اگر بگوید: نمیدانستم، میگوید: چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی؟ در این موقع فرو میماند و این است
خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشکار » 2. از امام کاظم علیه السلام حکایت شده که «2» .( و دلیل رسا ) «1» معناي حجت بالغه
3. در برخی احادیث از امام باقر علیه «3» . و حجت پنهان. حجت آشکار پیامبران و امامان هستند، و حجت پنهان، عقلها هستند
روشن است که اینگونه احادیث مصادیق بارز و مجسّم «4» «. ما (اهل بیت) حجت رسا هستیم » : السلام حکایت شده که فرمود
تمام انسانها را به اجبار هدایت کند، ولی چنین ایمانی فاقد ارزش و «5» حجت را بیان میکنند. 4. اگر خدا بخواهد، میتواند
برخلاف حکمت و مصلحت است و نمیتواند رشد و تکامل و سعادت انسان را تضمین کند. آري؛ فضلیت و تکامل انسان در آن
است که راه هدایت را با اراده و اختیار خویش بپیماید. ص: 253 آموزهها و پیامها: 1. برنامههاي الهی
بر اساس دلیل رسا استوار است. 2. خدا، هدایت اجباري و سلب آزادي بشر را نمیخواهد. 3. مبلغان دینی و رهبران الهی برنامهها را
براساس دلیل رسا و اختیار بشر بنیان نهند. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاهم سورهي انعام با اشاره به دلیلخواهی اسلام و
نقش هواپرستی در انحرافات میفرماید: 150 . قُلْ هَلُمَّ شهَدَاءَکُمُ الَّذِینَ یَشهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِن شهِدُوا فَلا تَشهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ
گواهانتان را بیاورید، آن کسانی که گواهی میدهند، » : أَهْوَاءَ الَّذِینَ کَ ذَّبُوا بِئَایَتِنَا وَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالاخِرَةِ وَ هُم بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ بگو
و اگر آنان (به دروغ) گواهی دهند، تو با آنان گواهی مَده؛ و پیروي مکن از هوسهاي «! در واقع خدا این (ها) را حرام کرده است
کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند و آنان که براي پروردگارشان همتا قرار میدهند.
نکتهها و اشارهها: 1. چرا این آیه در ابتدا از مشرکان گواهی میطلبد و در انتهاي آیه شهادت آنان را نمیپذیرد؟ در دادگاه،
شهادت معتبر و بیطرفانه پذیرفته میشود، اما گواهی یکی از دو طرف دعوي به نفع خودش، پذیرفته نمیشود؛ چون این گواهی
عین ادعاي اوست، همانطور که گواهی دروغپردازان پذیرفته نمیشود؛ و گواهی مشرکان هر دو اشکال فوق را دارد. 2. تکذیبها
و تحریمهاي غذاها توسط مشرکان، احکامی ساختگی ص: 254 است که از هوسهاي آنان سرچشمه
گواه این مطلب است. 3. آیهي فوق به پیامبر صلی الله علیه و آله «1» ، میگیرد و انکار کردن قیامت، هواپرستی و شركورزي آنها
هشدار میدهد که پیرو هوسهاي مشرکان نباشد. این هشدار در حقیقت به مردم است و در ظاهر خطاب به پیامبر اسلام صلی الله
صفحه 71 از 90
«2» . علیه و آله گفته شده است. آموزهها و پیامها: 1. اسلام دین منطق و برهان است و حتی از مخالفان خود نیز دلیل و گواه میطلبد
2. هواپرستی سرچشمهي انحرافات عقیدتی و اجتماعی است. 3. در مقام داوري، هر گواهیاي مفید نیست. گواهی مدعی به نفع
خود و نیز گواهی دروغگویان را نپذیرید. 4. مواظب باشید که گواهی دروغ دیگران شما را به اشتباه نیندازد و پیرو هوسهاي آنان
نشوید. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و یکم سورهي انعام قوانین اصولی پروردگار یا فرمانهاي پنجگانهي خدا را بیان
میکند و میفرماید: 151 . قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکمْ عَلَیْکمْ أَلا تُشرِکُوا بِهِ شیْئاً وَ بِالْوَلِدَیْنِ إِحْسناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلَدَکم مِّنْ إِمْلَقٍ نحْنُ
نَرْزُقُکمْ وَ إِیَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَوَحِش مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْس الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلا بِالْحَقِّ ذَلِکمْ وَصاکُم بِهِ لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ
بیایید، آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است، (برایتان) بخوانم (و پیروي کنیم): » : ص: 255 بگو
اینکه هیچ چیزي را شریک او قرار ندهید؛ و به پدر و مادر نیکی کنید؛ و فرزندانتان را از فقر نکشید؛ ما، شما و آنان را روزي
میدهیم؛ و نزدیک [کارهاي زشت نشوید، آنچه آشکار است از آنها، و آنچه پنهان است؛ و شخصی را که خدا (کشتن او را) حرام
کرده است، جز به حق نکشید؛ این (چیزي است که خدا) شما را به آن سفارش کرده، تا شاید شما خردورزي کنید. نکتهها و
اشارهها: 1. در این آیه و آیات بعد، ده قانون اساسی و خردپسند مطرح شده است که پنج مورد در این آیه آمده است: ممنوعیت
شرك، لزوم نیکی به پدر و مادر، ممنوعیت فرزندکشی، ممنوعیت اعمال زشت آشکار و پنهان و ممنوعیت آدمکشی. 2. دستورات
پنجگانهاي که در آیهي فوق آمده و در اسلام مورد توجه گسترده واقع شده، مخصوص اسلام نیست، بلکه در ادیان الهی دیگر نیز
3. قوانینی که در آیهي فوق آمده است از «1» . وجود داشته است؛ همان طور که نمونهي ناقص آن را در ده فرمان تورات میبینیم
مستقلّات عقلیه به شمار میآید؛ یعنی مطالبی است که عقل انسان به روشنی آنها را درك میکند و میپذیرد. در پایان آیه نیز آمده
4. آیهي فوق، پس از بیان ممنوعیت شرك، بلافاصله نیکی به پدر و مادر را ذکر نمود و حتی «2» «. تا شاید خردورزي کنید » است
آن را قبل از دستورات مهم دیگر آورد. این نشان دهندهي اهمیت حقّ پدر و مادر از منظر اسلام است. تفسیر قرآن مهر جلد ششم،
5. جالب این است که موارد شرك، قتل فرزند، قتل افراد و اعمال زشت را به صورت نهی بیان کرد، ولی در مورد پدر و ص: 256
یعنی نه تنها آزار آنان حرام است، بلکه نیکی به پدر ؛«. به آنان نیکی کنید » : مادر نفرمود آنان را اذیت نکنید، بلکه امر کرد و فرمود
و مادر لازم است. چه خوش گفت زالی به فرزند خویش چو دیدش پلنگافکن و پیل تن گر از عهد خُردیت یاد آمدي که بیچاره
بودي در آغوش من نکردي در این روز بر من جفا که تو شیرمردي و من پیرزن (سعدي) 6. به پدر و مادرتان، بدون واسطه و
7. مردم «1» . مستقیماً، خودتان نیکی کنید. این تعبیر علاوه بر آنکه نکتهاي عاطفی در بردارد، اهمیت موضوع را بیشتر میرساند
دوران جاهلیت، دختران خویش را به خاطر تعصبهاي غلط زنده به گور میکردند و فرزندان پسر خویش را نیز به خاطر فقر به قتل
میرساندند. خدا آنها را از این کار بازداشت و فرمود رزق آنها با خداست. متأسفانه در عصر ما نیز اعمال جاهلی به نوعی دیگر
تکرار میشود و برخی افراد، کودکان خود را در مرحلهي جنینی سِقْط میکنند و بهانههاي واهی و جاهلانهاي میآورند و گاهی نیز
به کمبود مواد غذایی استدلال میکنند. مخور هول ابلیس تا جان دهد هر آن کس که دندان دهد نان دهد (سعدي) 8. در آیهي
این تعبیر شدت پرهیز و دوري را میرساند و در مورد گناهانی مثل عمل «. نزدیک نشوید «1» به گناهان زشت » فوق آمده بود که
منافی عفت (زنا) به کار میرود که نزدیک شدن به آنها وسوسهانگیز است و انسان را به انحراف میکشاند. 9. در آیهي فوق بیان
نزدیک نشوید. برخی از مفسران، گناهان آشکار را مفاسد ظاهر اجتماعی و گناهان « گناهان زشت آشکار و پنهان » شده که به
پنهان را آلودگیهاي روحی و درونی انسان میدانند که اسلام میخواهد انسان از هر دو نوع آلودگی نجات یابد. 10 . در برخی
مقصود از گناه آشکار، عمل منافی عفت (زنا) است و منظور از گناه پنهان، » احادیث از امام باقر علیه السلام حکایت شده که
روشن است که اینگونه احادیث مصداقهاي روشن آیه را بیان میکنند، ولی مفهوم آیه «. دوستیهاي نامشروع و مخفی است
منحصر در این امور نیست. 11 . آیهي فوق و آیات بعد چیزهاي حلال و جایز را برنشمرده، بلکه حرامها را بیان نموده است؛ چرا که
صفحه 72 از 90
،«. پروردگارتان بر شما حرام کرد » اصل در همه چیز حلال بودن آنهاست، مگر چیزهایی که ثابت شود حرام و ممنوعاند. 12 . تعبیر
میتواند اشاره به آن باشد که ممنوعیتهایی که در آیه آمده است، جنبهي پرورشی و تربیتی براي انسان دارد که از مقام ربوبیت
خدا ناشی شده است. 13 . کشتن دیگران جایز نیست (و از گناهان کبیره است) مگر به حق باشد؛ یعنی اگر کسی قاتل باشد، قصاص
و کشتن او، با شرایط خاص، جایز ص: 258 بلکه گاهی لازم است؛ چون حق است و از خونریزيهاي
دیگر جلوگیري میکند و سبب امنیت جامعه میشود؛ پس معیار خوب و بد بودن قتل، حق بودن یا نبودن آن است. آموزهها و
پیامها: 1. گناهان اساسی که در اسلام ممنوع شده، سفارش الهی و مورد قبول خرد انسان است. 2. انحرافات عقیدتی (مثل شرك)،
اخلاقی (مثل پدر و مادر آزاري) و اجتماعی ممنوع است. 3. از قوانین و محرمات الهی پیروي کنید (نه از خرافات). 4. فقر را
بهانهاي براي فرزندکشی قرار ندهید که خدا روزيدهندهي همهي شماست. 5. به زشتکاري نزدیک نشوید (که گرفتار آن
میشوید). *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و دوم سورهي انعام چهار قانون اساسی دیگر را بیان میکند و با اشاره به عدالت
اقتصادي و گفتاري و شیوهي برخورد با یتیمان میفرماید: 152 . وَ لا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلا بِالَّتی هِیَ أَحْسنُ حَتی یَبْلُغَ أَشدَّهُ وَ أَوْفُوا
الْکیْلَ وَ الْمِیزَانَ بِالْقِسطِ لا نُکلِّف نَفْساً إِلا وُسعَهَا وَ إِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذَا قُرْبی وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِکمْ وَصاکُم بِهِ لَعَلَّکمْ
تَذَکَّرُونَ و به ثروت یتیم، نزدیک نشوید، جز به آن (روشی) که آن نکوتر است، تا به حدّ رشدش برسد؛ و پیمانه و ترازو را بر طبق
دادگري، کاملًا ادا کنید؛ هیچ شخصی را جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمیکنیم؛ و هنگامی که سخنی میگویید، پس عدالت را
رعایت نمایید، و گر چه در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد؛ و به پیمان خدا وفا کنید؛ این [ها] است که [خدا] شما را تفسیر قرآن
مهر جلد ششم، ص: 259 به آن [ها] سفارش کرده، تا شاید شما متذکّر شوید. نکتهها و اشارهها: 1. در آیهي قبل پنج قانون اساسی
جز » ( و خردپسند بیان شد و اینک در این آیه نیز چهار قانون دیگر از این منشور جهانی الهی را بیان میشود که عبارتاند از: الف
و) «. حق پیمانه و وزن را با عدالت ادا کنید » ( ب .« به قصد اصلاح، به مال یتیمان نزدیک نشوید، تا هنگامی که به حدّ بلوغ برسند
به هنگام سخن گفتن (در داوري و شهادت و مانند آن) عدالت را رعایت کنید (و از مسیر حق منحرف » ( کم فروشی نکنید). ج
2. آیهي فوق از ما .« و آن را نقض نکنید «1» به پیمان الهی وفا کنید » ( د .« نشوید)، هر چند در مورد خویشاوندان شما باشد
میخواهد که در مورد حقوق و اموال یتیمان به بهترین روش عمل کنیم؛ به طوري که سود مادي و معنوي او تأمین شود؛ یعنی اموال
او هم نگهداري گردد و هم رشد یابد و نیز مصالح او رعایت گردد و وسایل رشد یتیم فراهم شود. 3. اگر یتیمان به رشد کافی
رسیدند، میتوان اموال آنها را در اختیار خودشان گذاشت. در برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده است که مقصود از
همان زمان بلوغ است و چنانچه پس از بلوغ رشد کافی نکرد و سفیه یا ضعیف (العقل) بود، سرپرست یتیم مالش را به او « رشد »
4. قرآن کریم چند بار کمفروشی را منع کرده است و قوم حضرت شعیب، به خاطر این ندهد. ص: 260
5. اصولی «1» . گناه، گرفتار عذاب شدند. در این آیه نیز بر رعایت پیمانه و ترازو تأکید شده که در حدّ توان، عدالت رعایت شود
در نهاد و فطرت آدمی نهفته است و هر کس آنها را میپذیرد و فقط یادآوري به او کافی ،« رعایت عدل و وفاي به عهد » همچون
در برخی احادیث آمده است که این آیات سورهي انعام از آیات محکم قرآن «2» . است؛ زیرا اینها قوانین خردپسند و اساسی است
است و نسخ و تغییر در آن راه نیافته است. آموزهها و پیامها: 1. رعایت حال کودکان بیسرپرست، عدالت اقتصادي، عدالت
گفتاري و وفاي به پیمان، از امور ضروري است. 2. در مورد یتیمان دقت کنید و به بهترین روش عمل کنید (تا حقوق آنان تأمین
شود). 3. عدالت، معیاري اساسی در امور اقتصادي و سخن گفتن است. 4. تکلیف انسانها به اندازهي توانایی آنهاست (پس هر که
تواناتر است، تکلیفش سنگینتر است). 5. هرکس به اندازهي توانایی خود عدالت اقتصادي را رعایت کند، که خدا چیزي فراتر از
توان انسان نمیخواهد. 6. در گفتارها (و شهادت و داوري) تحت تأثیر عواطف خویشاوندي قرار نگیرید (و رابطه را بر ضابطه مقدم
ص: 261 قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و سوم *** «3» . ندارید) و عدالت را زیر پا نگذارید
صفحه 73 از 90
سورهي انعام قانون اساسی دیگري را بیان میکند و با اشاره به عوامل وحدت و اختلاف میفرماید: 153 . وَ أَنَّ هَذَا صرَطِی مُستَقِیماً
فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصاکُم بِهِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ و این راه راست من است؛ پس از آن پیروي کنید؛ و از
راهها [ي دیگر] پیروي نکنید، که شما را از راه او پراکنده میسازد؛ این [ها] است که [خدا] شما را به آن [ها] سفارش کرده، تا
نکتهها و اشارهها: 1. در دو آیهي قبل و این آیه، مجموعاً ده قانون زیربنایی و خردپسند اسلام بیان «. شاید شما [خود را] حفظ کنید
شده است. این قوانین از نفی شرك، که سرچشمهي همهي اختلافات و مفاسد و محرمات الهی است، شروع شد و با نفی اختلاف،
که نوعی شرك عملی است، پایان یافت. 2. راه مستقیم خدا یکی بیشتر نیست، اما راههاي انحرافی متعدد است. راه مستقیم ما را به
یک مقصد میرساند که همان خداست و موجب وحدت مردم میشود، ولی راههاي انحرافی ما را به مقاصد غیر الهی و شركآمیز
راه مستقیم (راه) پیامبر صلی » میرساند و موجب اختلاف مردم میشود. 3. در برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام آمده است که
روشن است که اینگونه احادیث در حقیقت بیان مصداق کامل «1» «. الله علیه و آله و علی علیه السلام و امامان از فرزندان او هستند
و روشن راه مستقیم است. 4. در روایات تاریخی آمده است که دو تن از بزرگان مدینه به شهر مکه آمدند و به سفارش مشرکان،
پنبه در گوش خود گذاشتند تا صداي پیامبر ص: 262 اسلام صلی الله علیه و آله را نشنوند، اما در هنگام
طواف پشیمان شدند و خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند و به سخنان او گوش دادند. آن حضرت آیات سهگانهي فوق را بر
آنان خواندند. آنان منقلب شدند و مسلمان گشتند و از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله درخواست نمایندهاي براي تبلیغ در مدینه
ابن » 5. برخی مفسران از «1» . را همراه آنها فرستادند و سرانجام چهرهي مدینه دگرگون شد « مُصعَب بن عُمیر » کردند. ایشان
صحابه بزرگوار، حکایت کردهاند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله براي توضیح آیهي فوق از روش نمایشی و تصویري ،« مسعود
سپس «. این راه مستقیم است که یکی بیشتر نیست » : استفاده کردند؛ یعنی با دست، خط مستقیمی بر زمین کشیدند و فرمودند
آنگاه «. اینها راههاي متعددي است که به هر یک از آنها، شیطانی دعوت میکند » : خطوطی به اطراف ترسیم کردند و فرمودند
در آیات سهگانهي فوق سه بار ،«. این چیزي است که خدا شما را به آن سفارش میکند » 6. تعبیر «2» . آیهي فوق را قرائت کردند
و در «. شاید متذکر شوید » و در مرتبهي دوم با جملهي «. شاید تفکر کنید » آمده است. با این تفاوت که در مرتبهي اول با جملهي
همراه شده است. این تعبیرات، گویا اشاره به آن است که انسان هنگام «. شاید خودنگهدار و با تقوا شوید » مرتبهي سوم با جملهي
دریافت قانون، در مرحلهي اول، درك و تعقّل میکند، در مرحلهي بعد، یادآوري و جذب میکند و در مرحلهي سوم، با
ص: 263 آموزهها و پیامها: 1. پیروي از راه مستقیم الهی، «3» . خودنگهداري و تقوا، عمل میکند
زیربناي وحدت جامعهي بشري است. 2. پیروي از راههاي متفرق و غیرالهی، سبب تفرقهي مردم میشود. *** قرآن کریم در آیهي
صد و پنجاه و چهارم سورهي انعام به تورات و ویژگیها و اهداف آن اشاره میکند و میفرماید: 154 . ثُمَّ ءَاتَیْنَا مُوسی الْکِتَب تَمَاماً
عَلی الَّذِي أَحْسنَ وَ تَفْصِ یلًا لِّکلِّ شیْءٍ وَ هُدًي وَ رَحْمَ ۀً لَّعَلَّهُم بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ سپس به موسی کتاب [الهی دادیم، براي اینکه
(نعمت خود را) بر کسی که نیکی کرده تمام کنیم؛ و هر چیزِ (مورد نیاز) را تشریح کنیم، و رهنمود و رحمتی باشد؛ تا شاید آنان به
ملاقات پروردگارشان ایمان بیاورند. نکتهها و اشارهها: 1. خدا نخست به پیامبران پیش از موسی علیه السلام، قوانین دهگانهاي را
یعنی این قوانین دهگانهي «1» ؛ ابلاغ کرد، سپس به موسی کتاب الهی داد و این برنامهها و تمامی مطالب لازم را در آن شرح داد
خردپسند، که در سه آیهي قبل بیان شد، اصول اساسی ادیان بزرگ بوده است. 2. آیین موسی علیه السلام تمام و کامل بود؛ زیرا
هر دینی براي مردم زمان خود کامل و جامع است و خدا دین ناقص نازل نمیکند؛ اما هر آیینی که در یک زمان کامل بود، نسبت
به زمانها و مردم عصر بعد ناقص است؛ مانند برنامهي آموزشی دبستان که در جاي خود کامل است، اما نسبت به برنامهي دبیرستان
ناتمام است و دلیل آمدن پیامبران متعدد با کتابهاي مختلف، همین است. ص: 264 البته دین اسلام که
آخرین دین است، یک دین کامل و همیشگی براي همهي بشریت است. 3. در تورات، هر آنچه براي هدایت مردم زمان موسی علیه
صفحه 74 از 90
السلام لازم بود، تشریح شده است. آري؛ تورات اصلی، براي نیکوکاران که به بهترین صورت به آن عمل میکردند، مظهر رحمت
4. مقصود از ملاقات پروردگار، ملاقات حسّی و دیدن با چشم نیست؛ چرا که خدا جسم نیست تا دیده «1» . و هدایت الهی بود
شود؛ مقصود یک نوع شهود باطنی و ملاقات معنوي و روحانی است که بر اثر تکامل انسان، در قیامت صورت میگیرد. برخی
مفسران بر آناند که مقصود مشاهدهي پاداشها و کیفرهاي خدا در جهان دیگر است. البته مانعی ندارد که هر دو معنا مقصود آیه
5. مسائل مربوط به قیامت در تورات اصلی به اندازهي کافی بیان شده بود و در تورات کنونی نیز، در موارد نادري، به «2» . باشد
حذف شده است. آموزهها « معاد » اما به نظر میرسد که در اثر تحریف دنیاپرستان، اکثر مطالب مربوط به «3» ، معاد اشاره شده است
است. 2. کتابهاي آسمانی مظهر رحمت الهی و موجب هدایت مردم است. « معادباوري » و پیامها: 1. یکی از اهداف پیامبران الهی
3. اگر رحمت و هدایت میطلبید، از کتابهاي الهی پیروي کنید. *** ص: 265
ده